آمیـــتیس هدیه خوب خــــــــــــدا

از شیر گرفتن دخترم

1392/11/30 16:41
نویسنده : مامانـــي
220 بازدید
اشتراک گذاری
.. همینجور داره اشکام میاد پایین انگار دارم از یه چیز عزیز دل میکنم اینکه دیگه نخوام بهت شیر بدم ودیگه بوی نفستهاتو روی سینه و صورتم حس نکنم تو با صورت ناراحتیتو نشون دادی و کمی دور و ورم اومدی ولی من مثل بارون بهاری دارم اشک میریزم خدایا خودت کمکم کن خدایا کمک کن طاقت بیار دیروز ۲۹بهمن ۹۲(سه شنبه )حدودای ساعت ۳:۳۰بعد از ظهر شروع کردم به این کار با ماتیک زدنو بعدم چسپ زدن روش پریشب سینم مثل روز اول شیر دادن درد میکرد و از اون شب تا الان اینجوریه با دوستان مشورت کردم کفتن باید از شیر بیریش وقتشه قبلا هم خیلی بهمومیگفتن اطرافیان ولی میخواستم تا سه سال ی بهش شیر بدم چون نمیتونستم دوریشو روی سینم تحمل کنم با اون حالت ناز شیر خوردنش مثل بچه گربه ولی بعد گفتم ممکنه اذیت بشه بزار تعطیلات عید بهش میدم ولی باز به خودم گفتم ممکنه توی تعطیلات و مسافرت اذیت بشه وقتی کنارش نیستم پس بزار تا قبل ادن اتفاق بیوفته که اگر دلتنگی کرد بهتر هواشو داشته باشم حالا میبینم اونی که دلتنگه خودمم نه دختر نازم خدایا کمکم کن...
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)