بدون عنوان
امشب حدود٧:٣٠دومين حموم امي تيسم در ١١همين شب زندگيش
ديشب عاطفه و حسين اومدن
شب از سر شب تا پاسي از شب از دلدردو دلپيچه و نفخ گريه كرد و سعيد زنگ زد به دايي علي و بعد رفت از داروخونه داروي ميكسچر و ووو رو گرفت اونم با چه عجله و نگرانيي ..
ديروزم با مامان صحبت كردم و گفتم از هفته ديگه برنامه ريزي كنن و ما سخت منتظرشونيم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی