آمیـــتیس هدیه خوب خــــــــــــدا

بدون عنوان

1390/12/25 20:24
نویسنده : مامانـــي
103 بازدید
اشتراک گذاری

..

دیروز برای اولین بار بود که توسط خاله مونا که دوشنبه شب برای دیدنت اومده بود پیشمون فهمیدم وقتی تو بغل کس دیگه ای هستی و منو میبینی میشناسی و منو میخوای و نگاعهت به من مثل قبل نیست و با هشیاری منو دنبال میکنی و منو میخوای.قند تو دلم اب شد

امشب پنج شنبه شب هست و اگه خدا بخواد ایشالا یکشنبه شب راه میافتیم به طرف سنندج و اولین مسافرت به سنندجت رو تجربه میکنی.قربونت برم که ژارسال این موقع هیچ جا وجود خارجی نداشتی و مارو از وجود عزیزت بی بهره کرده بودی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)