آمیـــتیس هدیه خوب خــــــــــــدا

تغییرات این روزهات ..

1391/9/14 20:04
نویسنده : مامانـــي
157 بازدید
اشتراک گذاری
.. تغییرات این روزهات از وقتی رفتی توی ماه یازده گه گاه وایمیسی سر پا و چند ثانیه همینجوری میموندی و بعد دوباره دستتو به یه جا میگیری و کلی ذوق میکنی از این کارت.الهی من فدات... دست زدن رو یاد گرفتی و موقع ذوق کردن و شادی کردن خیلی با نمک و با هیجان دست میزنی.جون دلمی توووو... حس میکنم بیشتر از همیشه میفهمی چی میگم و وقتی باهات حرف میزنم خوب دقت میکنی و انجامش میدی یا وقتی یه کاری رو دوس ندارم انجام بدی وقتی میگم مامان جان او کار بده  نباید اون کارو بکنی ،فورا از انجام دادنش دست میکشی و به سمت من میای یا سرتو با یه چی دیگه گرم میکنی الهی فدای اون فهم و شعورت...... چهار تا دندون بالا و چهارتا پایین در حال در اومدنه و قیافتو خیلی شیرین و نمکین کرده خلاصه خیلی خوردنی شدی عزیز دلم چیزی که جالبه اینه که در مقابل درد لثه و دراومدن دندونات خیلی صبوری میکنی و به ندرت صدات در میاد و منم مدام ژل بی حس کننده از دو مدل خارجی میزنم به لثه هات که کمتر اذیت بشی.جونم به فدات.... راستی یادم رفت بگم اون روز رفتیم دکتر چیا گفت ! وزنت۹/۶۰۰کیلو بودی که خیلی ازت راضی بود قدت۷۵سانت دور سرت ... دکترت گفت از یه ماه دیگه خوردن همه چی رو میتونی شروع کنی اما کم کم و به اندازه دندوناتو چک کرد و راضی بود یه مده دیگه هم نوبت واکسن یه سالگیته.الهی بمیرم....... چند روزی رو به دلیل الودگی هوا تعطیل کردن و احتمالا ما هم فردا بعد از ظهر بریم محلات و اخر هفته هم بچه ها بیان اونجا.مادر بزرگ مهری هم که محلاته الانم که دمر رو سینه ببا خوابیدی و در واقع بیهوش شدی.اخه امروز بعد از ظهر نهوابیدی.قربونت برم منننن...
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)