آمیـــتیس هدیه خوب خــــــــــــدا

بدون عنوان

1390/11/12 0:12
نویسنده : مامانـــي
125 بازدید
اشتراک گذاری
حس ميكنم داره اون لپاي خوشگلت جون ميگيره علي الوغم اينكه دلدرد داري و همش به قول مامان مهري ميز ميز ميكني و به قول وزم تو خواب ناله ميكني يعني كلا ت. خواب ناله زا ي و هي پيچ ميزني عزيز دلم و دلمونو ريش ريش ميكني و وقتايي كه ديگه دلدردات شديد ميشه و بابا داره رو دستاش ارومت ميكنه من همينجور بيصدا اشكام بدون اختيار خودم ميادش پايين..و تازه وقتي اروم شدي بابا سعيدت با محبت ميگه چرا گريه ميكني ببين دخترت اروم شد بين داره ميخوابه..و من قربون صدقت ميرم شبها با همه ي وجودم بي ار ميشم از گريه هات بهت شير ميدم و ارزو ميكنم موقع شير خوردن دلدرذت نگيره كه خيلي وقتا دقيقا وقتي ميخواي شير بخوري دلدرد لعنتي مياد سراغت و اذيتت ميكنه و حتي گاهي اشكتو در مياره پوشك عوض كردنتو هم دوس دارمفقط و فقط خودم انجام بدم و جزو افتخارات خودم باشه و حالا كه مامان مهري دستش درد ميكنه و نميتونه عوضت كنه من بهش ميگم اصلا ناراحت نباشيد چون اگر هم ميت نستيد نميزاشتم و دوست داشتم اين خودم باشم كه با عشق عوضت كنم اخ امي جونم خدا مسدونه كه همه ي كارهايي كه ميخوام برات انجام بدم بهت چقدر لذت ميده و از انجامشون چقدر عشق ميكنم همين الان كه زارم اينها رو تو گوشيم تايپ ميكنم ت. توي بغلم روي بالش شير دهي خوابت برده و من از خوشحاليه وجودت دارم ديونه ميشم.... راستي؟جديدا و يعني از ديشب ياد گرفتي سررتو به اينورو اونور حركت بدي و مارو با اون جشماي قشنكت دنبال كني و همين باعث ميشه هممون كلي ذوق كنيم.نمونش ديشب بود كه مامان مهري رو با چشمات و حركت ٩٠درجه كردنت تا اشبزخونه دنبال كردي و كلي ذوق كرديم ديكه اينكه از خودت صدا در مياري و اكر اين دادرد لعنتي بزاره ميخندي و برامون با زبون نوزاديت حرف ميزني كه نمونش امشب بوود كه من و بابا كلي ذوق مرك شديم از اديدن شنيدن اين صحنه ها راستي كفتم مامانم با بابام و خاله هات و همينطور بابا اباهيم و عمه هات همش زنك ميزنن و از تو ميبرسن ؟واي كه با اون وجود وعصوم و نازنينت دل هنه رو بردي عزيز دلم،فررشت نعصومم
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)